الماس در زمره منحصر به فردترین و طمعانگیزترین جواهرات روی زمین است و برخلاف باور عموم، رایجترین گوهر موجود در طبیعت میباشد. این گوهر درخشان که اغلب میلیونها سال قدمت دارد، نشان عشق و تعهد است و برای نمایش آغاز رابطه جدید و ابدی استفاده میشود. شاید تا به حال این سؤال برای شما پیش آمده باشد که: «چرا الماس به این نام خوانده شده است؟ و اولین محل اکتشاف این سنگ به چه سرزمینی بازمیگردد؟!» ما در بلاگ تراث قصد داریم ضمن تبیین تاریخچه الماس و بررسی قدمت این سنگ درخشان، نحوه کشف و استخراج آن را طی تاریخ مورد بررسی قرار دهیم.
تاریخچه الماس
از نظر گوهرشناسی، الماس یک ماده معدنی با فرمول شیمیایی C (کربن) است که در سیستم ایزومتریک متبلور میشود. برای مقایسه، گرافیت معدنی هم فرمول شیمیایی C دارد، اما در سیستم شش ضلعی متبلور شده و خواص بسیار متفاوتی دارد. وزن مخصوص یا چگالی الماس 3.51 تا 3.53 است که کمی بیشتر از میانگین سنگهای قیمتی است.
الماس در مقیاس Mohs دارای سختی با درجه 10 است و سختترین سنگ موجود روی کره زمین محسوب میشود. به همین دلیل سختترین الماسها فقط با الماسهای دیگر خراشیده میشوند. همچنین به دلیل سختی بالا، مراقبت زیادی لازم ندارند و برای پوشیدن روزمره مناسب هستند. در نظر داشته باشید سایر مواد شیمیایی نمیتوانند روی الماس تأثیر بگذارند، زیرا آنها با دوامترین و بیاثرترین ماده موجود در جهان هستند.
علت نامگذاری الماس
کلمه “الماس” که در زبان انگلیسی به آن diamond میگویند، در اصل از کلمه یونانی “adamas” گرفته شده است که معنای آن غیرقابل غلبه و تخریب نشدنی است. الماسها قبل از اینکه به نماد مدرن عشق تبدیل شوند، با خرافات، معنویت، جادو، رمز و راز و اعتقاد الهی احاطه شده بودند.
افلاطون معتقد بود كه الماس موجود زندهای برای تجسم ارواح آسمانی است. با کنکاش در تاریخچه الماس در اساطیر هند متوجه میشویم که اعتقاد بر این بوده که کسی که الماس استفاده میکند، از آتش، سم، سارقان، مارهای آبی و ارواح شیطانی محافظت میشود.
رومیها معتقد بودند که پوشیدن الماس در هنگام جنگ باعث میشود که جنگجو قدرتمندتر و شکستناپذیرتر باشد، در حالی که برخی دیگر معتقد بودند که یک فرد زخمی یا بیمار با انرژی جادویی موجود در الماس درمان میشود.
تاریخچه الماس و محل اکتشاف آن
به گفته برخی و بر اساس بررسیهای تاریخچه الماس در مجموعه تراث، کشف اصلی الماس بین 1700 تا 2500 سال قبل از میلاد توسط دراویدیان در هند و در تمدن دره سند در عصر مفرغ انجام شده است. برخی دیگر معتقدند اولین الماس در هند نزدیک به 1000 سال قبل از میلاد کشف شده است.
بین 300 الی 400 سال قبل از میلاد، اولین دانش ثبت شده و مکتوب از الماس در متون سانسکریت Arthashastra و Ratnapariksha ظاهر شده است.
Arthashastra اولین وقایع نگاری تاریخچه الماس است که بیان میدارد، الماس به عنوان واحد پول یا منبع درآمد مورد معامله قرار میگرفته است. در Ratnapariksa، اولین روش ثبت شده برای درجهبندی و رتبهبندی کیفیت یا ویژگیهای یک الماس مشاهده میشود.
در هر دو متن، اشاره به ماهیت جادویی و قدرتمند الماس وجود دارد و بیان میکند که کسانی که الماس میپوشند، صرفنظر از اینکه تهدید چه باشد، خطرات از آنها دور میشود. در این متون مربوط به تاریخچه الماس، این سنگ به عنوان نگینی که مافوق هر چیز دیگری است و مطلوبترین موردی که فرهنگ هند در جستجوی آن است، توصیف شده است.
همچنین در کتاب مقدس از الماس برای اولین بار به عنوان ابزار نام برده شده است:
“گناهان یهودا با قلم آهن و با نوک الماس نوشته شده است: این سنگ بر روی سفره قلب آنها و بر شاخ محرابهای شما حک شده است.”
[ارمیا 17: 1]
در سال 327 قبل از میلاد، وقتی اسکندر بزرگ، پادشاه مقدونیه، به هند حمله کرد، الماس را همراه خود به اروپا آورد و برای اولین بار این سنگ قیمتی را صادر کرد. حدود 120 سال قبل از میلاد، Eudoxus Cysicii، ملوان یونانی، حفاریهای عمیق را در کنار آبرفتهای رودخانه مشاهده کرد. این اولین اشاره در تاریخچه الماس به استخراج آن در تاریخ اروپا است.
برای صدها سال، الماس به عنوان نوعی ارز و نماد قدرت و موقعیت استفاده میشد. در سال 1074 ملکه مجارستان تاج خود را با الماس تزئین کرد و این در تاریخچه الماس، اولین استفاده از الماس به عنوان نوعی جواهرات محسوب میشود.
طی هزار سال آینده، الماس آثار خود را در تاریخ بجا گذاشت. خانوادههای سلطنتی و رهبران قدرتمند از الماس برای بستن اتحاد و ابراز وفاداری خود استفاده میکردند. صنعت الماس با ظهور معادن در کشورهای جدید و قارههای جهان رونق گرفت و سرانجام به نمادی از عشق و تعهد تبدیل شد.
معرفی بزرگترین و معروفترین الماسهای کشف شده در جهان
در ادامه این مقاله به معرفی بزرگترین و معروفترین الماسهای موجود در جهان میپردازیم.
الف) تاریخچه الماس کوه نور
در اوایل قرن سیزدهم، کوه نور، اولین الماس معروف در معادن گلکوندای هند کشف شد. در آن زمان اعتقاد بر این بود که الماس کوه نور با داشتن بیش از 790 قیراط قدرت جادویی دارد و افسانهای شکل گرفت مبنی بر اینکه هر کس صاحب این الماس باشد، بر جهان حکومت میکند.
از زمان کشف اولیه الماس کوه نور تا به امروز، این سنگ بارها و بارها تغییر مالکیت داده است و این تغییر مالکیت اغلب در طی نبردهای خونین و خشونت آمیز انجام میشده است که باعث میشود برخی باور کنند که الماس کوه نور نفرین شده است و برای صاحبش بدشانسی میآورد.
در حال حاضر الماس کوه نور بخشی از جواهرات تاج پادشاهی انگلستان است که در تاج ملکه مادر قرار دارد و در برج لندن نگهداری میشود.
ب) تاریخچه الماس امید
در سال 1638، ژان باتیست تاورنیه، یک مسافر فرانسوی و تاجر جواهرات، در یکی از شش سفر خود به هند، الماس امید (Hope) را در معادن گلکوندای هند کشف کرد. وی این الماس آبی 116 عیار را که با نام خود او یعنی “Tavernier” شناخته میشود را به لوئی چهاردهم فرانسه به ارزش معادل 172،000 اونس طلا فروخت. این الماس از سال 1958 در موزه ملی تاریخ طبیعی واشنگتن دی سی به نمایش گذاشته شده است.
ج) تاریخچه الماس Orlov
Tavernier در یکی دیگر از سفرهایش الماس Orlov را کشف کرد که در اواخر دهه 1700 در عصای سلطنتی کاترین بزرگ نصب شده است. در حالی که کاترین بزرگ با عصای سلطنتی خود در روسیه حکومت میکرد، ماری آنتوانت، ملکه فرانسه، درگیر یک رسوایی مربوط به الماس شد که باعث کاهش محبوبیت او گردید.
حادثه “سفارش گردنبند الماس”، همانطور که امروز با این نام شناخته میشود، حادثهای بود که در اوایل دهه 1780، چهار سال قبل از انقلاب فرانسه رخ داد و ماری آنتوانت بیگناه را در یک جنایت متقلبانه در مورد یک گردنبند گرانقیمت الماس درگیر کرد.
داستان به این صورت بود که افرادی که ادعا میکردند این گردنبند را از طرف ملکه خریداری کردهاند و با اجازه او در مورد قیمت و شرایط فروش مذاکره کرده بودند، الماس را به بهانه اینکه پول آن را ملکه در آینده پرداخت خواهد کرد، سرقت کردند.
پس از فرار از کشور و فروش الماس، سرانجام آنها دستگیر و محاکمه شدند و علیرغم بیگناهی ماری آنتوانت و ناآگاهی از کل جنایت، مردم معتقد بودند که وی در برنامهریزی سرقت نقش مهمی داشته و هرگز به او به دیده قبل نگاه نکردند. این امر منجر به سقوط محبوبیت ملکه و از دست رفتن هر چه بیشتر اعتماد بین مردم فرانسه و رهبران آنها شد.
د) تاریخچه الماس Cullinan
در ژانویه 1905، توماس ایوان پاول، معدنچی که در معدن Premier در پرتوریای آفریقای جنوبی کار میکرد، الماس Cullinan را کشف کرد. این الماس در زمان کشف دو برابر بزرگتر از بزرگترین الماسهای شناخته شده برای بشر بود و وزن آن به 1010 قیراط میرسید. الماس کولینان در نهایت به تعدادی الماس بزرگ و کوچک از جمله Cullinan I و II بریده شد که هر دو بخشی از جواهرات تاج سلطنتی انگلستان هستند.
همچنین Cullinan Iبه عنوان ستاره بزرگ آفریقا شناخته میشود و بزرگترین الماس تراش خورده در جهان است، که در حال حاضر در بالای Sovereign’s Sceptre with Cross قرار دارد.
ه) تاریخچه الماس Archduke Joseph
در حالی که این سازمانها به عنوان محصول جانبی بسیاری از منابع جدید الماس ایجاد شده بودند، گلکوندا، انبار اصلی الماس هند، هنوز هم عالی بود. در سال 1933 الماس Archduke Joseph که یک الماس 78.54 قیراطی از معدن گلکوندا بود، کشف شد. نام آن به افتخار نام دوک بزرگ اتریشی ژوزف آگوست گذاشته شده بود و به الماسهای امید و کوه نور گلکوندا که معروفترین و با ارزشترین الماسهای تاریخ بودند پیوست.
گرچه داستان اصلی آن ناشناخته است، اما ارزش آن غیرقابل انکار است. در سال 2012، این الماس را در حراج به قیمت بیست و یک میلیون دلار فروختند که یک رکورد جهانی برای یک الماس Golconda است.
و) تاریخچه الماس Cullinan Heritage
Cullinan Heritage، یک الماس خام 507.55 قیراط نوع IIa است که در آفریقای جنوبی کشف شد و توسط Chow Tai Fook، بزرگترین جواهرساز هنگ کنگ با قیمت 35.3 میلیون دلار خریداری گردید.
اصطلاح Type IIa یک ترکیب شیمیایی خاص و نادر را توصیف میکند که برای درخشانترین، خالصترین و بالاترین درجه الماس اختصاص یافته است. فقط حدود 2٪ از الماسهای جهان از جمله همه الماسهای موجود در معادن گلکوندا، از نوع IIa هستند. مشخصه این الماسها کمبود کامل ازت آنها است.
در طول 47000 ساعت، الماس Cullinan Heritage به بیش از 11000 سنگ کوچکتر بریده شد که همه آنها در ساخت گردنبند استفاده شد.
ز) تاریخچه سایر الماسهای کلکسیونی در جهان
در حالی که اکتشاف الماس روی زمین در حال وقوع بود، کشف جدیدی در فضا اتفاق افتاد که الماسهای امید، Archduke Joseph و الماس کوه نور را از رونق انداخت.
در سال 2004، لوسی، بزرگترین الماس شناخته شده توسط انسان توسط مرکز هاروارد-اسمیتسونیان در فضا کشف شد. این مکان در صورت فلکی قنطورس در هسته BPM 37093 قرار دارد. وزن آن 10 میلیارد تریلیون تریلیون قیراط است و قطر آن از ماه بزرگتر است. همچنین فرکانسهای صوتی و موسیقی مشابه صدای یک گونگ غولپیکر و کهکشانی تولید میکند.
دانشمندان پس از کشف لوسی معتقدند که روزی در آیندهای بسیار دور، خورشید هم به یک الماس بزرگ تبدیل خواهد شد. تا رسیدن آن روز، الماسهای روی زمین همچنان محبوب هستند و در سال 2009، یک مورد جدید در آفریقای جنوبی کشف شد که خبرساز شد.
در سال 2015، Blue Moon، یک الماس 12.3 قیراطی، پس از فروش به قیمت 48.4 میلیون دلار در حراجی otheby’s، گرانترین الماس جهان شد.
در تاریخ 29 ژوئن 2016، بزرگترین الماس خام در بیش از 100 سال گذشته در Sotheby’s London به حراج گذاشته شد. این الماس در بوتسوانا کشف شده و Lesedi La Rona یا “نور ما” نامیده میشود. وزن آن 1010 قیراط است و توسط دیوید بنت، رئیس بخش جواهرات Sotheby، به عنوان ” the find of a lifetime” و یکی از بزرگترینها الماسهایی که در حراج عمومی عرضه میشود، معرفی شد.
معرفی مهمترین معادن الماس
علاقه به الماس از هند آغاز شد، جایی که الماسها را از رودخانهها و نهرها جمع آوری میکردند. برخی از مورخان تاریخچه الماس تخمین میزنند که هند از قرن چهارم قبل از میلاد تجارت الماس داشته است. منابع این کشور مقادیر محدودی را برای یک بازار به همان اندازه محدود یعنی طبقات بسیار ثروتمند هند به همراه داشت.
به تدریج این موضوع تغییر کرد. الماسهای هند در کنار کاروانهایی که به بازارهای قرون وسطایی ونیز سفر میکردند، همراه با سایر کالاهای عجیب و غریب به اروپای غربی راه یافتند. در دهه 1400، الماس در حال تبدیل شدن به لوازم جانبی مد در اروپا بود.
با افزایش تقاضا نیاز به الماس هم رشد پیدا کرد. طبق تاریخچه الماس در اوایل سال 1500، واسکو داگاما مسیر مستقیم دریایی به هند را گشود و به افزایش میزان الماس صادراتی از هند به اروپا کمک کرد.
مطابق با تاریخچه الماس میتوان گفت رونق الماس در آفریقای جنوبی در حدود سال 1866 آغاز شد؛ با کشف معادن بیشتر در نزدیکی رودخانه اورنج در سال 1870 ادامه پیدا کرد و در سال 1871، هنگامی که معادن “De Beers” و “Kimberley” کشف شدند، به معنای واقعی شروع به کار کرد.
این امر منجر به این شد که بیشتر عرضه جهانی الماس از آفریقای جنوبی باشد. تا سال 1888، De Beers Consolidated Mines LTD در آفریقای جنوبی ادغام شد و شروع به کنترل تجارت جهانی الماس کرد.
در اوایل دهه 1700، با کاهش منابع الماس هند، برزیل اولین معادن الماس خود را کشف کرد و به عنوان یک منبع مهم ظهور کرد. از معادن این کشور نسبت به هند، تا سال 1870 بیش از هفده میلیون قیراط الماس استخراج شد. شروع استخراج الماس در برزیل با کشف الماسها در تشتهای معدنچیان طلا هنگام غربال کردن ماسههای رودخانههای محلی آغاز شد و بعد از آن برزیل بیش از 150 سال بر بازار الماس تسلط داشت.
در حالی که منابع تغییر میکردند، بازار الماس تحولات خاص خود را تجربه کرد. طبقات حاکم قدیمی -بزرگترین مصرف کنندگان الماس- در اواخر دهه 1700 رو به زوال بودند. تحولات سیاسی مانند انقلاب فرانسه منجر به تغییر توزیع ثروت شد.
دهه 1800، ثروت روزافزونی را برای اروپای غربی و ایالات متحده به ارمغان آورد. در سال 1829، ذخایر آبرفتی در کوههای اورال روسیه یافت شد که منجر به کشف اولین معادن الماس در این مناطق گردید. در سال 1850، اولین الماسها و معادن ثبت شده در منطقه باتورست در نیو ساوت ولز استرالیا پیدا شد.
کاوشگران اولین ذخایر بزرگ الماس آفریقای جنوبی را در اواخر دهه 1800 درست زمانی که تقاضای الماس افزایش یافت، کشف کردند. کشف الماس در آفریقای جنوبی نقشی اساسی در تاریخچه الماس جهان داشت. قبل از کشف الماس در کیمبرلی، آنها بسیار نادر بودند و فقط در هند و برزیل به مقدار کم یافت میشدند. امروزه آفریقای جنوبی همچنان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان جهان است و تخمین زده میشود که حداکثر 65 درصد الماس جهان از یک معدن آفریقا استخراج شده باشد.
اولین اکتشافات الماس در آفریقای جنوبی آبرفتی بود؛ به این معنی که به صورت رسوبات در امتداد بستر رودخانه یافت شد. در سال 1867، پسر 15 سالهای به نام اراسموس جیکوبز یک صخره کوچک شفاف در حاشیه رودخانه اورنج، نزدیک مزرعه خود که در آنجا با خانوادهاش زندگی میکرد، پیدا کرد. اراسموس این سنگ را به پدرش نشان داد و او نیز به نوبه خود آن را به یك كشاورز محله، شالك ون نیكرك نشان داد.
ون نیکرک این سنگ را بسیار جذاب دانست و پیشنهاد خرید آن را از خانواده جیکوبز داد. او که متوجه ارزش سنگ نشده بود، آن را از طریق پست معمولی به گراهماستون، جایی که دکتر ویلیام گیبون آتستون زندگی میکرد، فرستاد. دکتر آتستون تأیید کرد که این سنگ، یک الماس 21.24 قیراط است. این الماس با نام Eureka Diamond نامگذاری شد و مهمترین الماس در تاریخ آفریقای جنوبی است.
چند سال بعد، یوهانس نیکولاس دی بیر و برادرش دییدریک آرنولدوس دی بیر، دو شهرک نشین هلندی، در مزرعه خود الماس کشف کردند. این کشف منجر به هجوم مردم برای کشف الماس شد و مردم از مناطق مختلف آفریقای جنوبی به امید یافتن الماس به کند و کاو زمینهای این دو برادر پرداختند.
آنها که قادر به محافظت از سرزمین خود در برابر انبوه مردم نبودند، تصمیم گرفتند دارایی خود را بفروشند. اگرچه برادران مالک معادن الماس نبودند، اما نام آنها De Beers به یکی از معادن داده شد و امروزه نام De Beers هنوز مترادف صنعت الماس در سراسر جهان است.
این رویدادها در تاریخچه الماس منجر به Great Diamond Rush Kimberley شد، جایی که مردم از سراسر جهان در کیمبرلی جمع شدند تا در آفریقای جنوبی از الماس پول درآورند. بیش از 22 میلیون تن خاک از آنچه در حال حاضر به عنوان “چاله بزرگ” در کیمبرلی شناخته میشود، بیرون آورده شد و تقریباً سه تن الماس کشف شد. این گودال بزرگ عمیقترین چاله ساخته شده توسط بشر است.
چالهای بزرگ تقریباً به شکل دایره و با محیط 2 کیلومتر و عمق 215 متر و در مرکز شهر واقع شده است. فقط طی چند سال، آفریقای جنوبی بیش از 2000 سال استخراج الماس در هند، الماس تولید کرد. در آن زمان کیمبرلی مسئول تولید 95 درصد الماسهای جهان بود. امروزه، چاله بزرگ یک جاذبه گردشگری شناخته شده است.
کیمبرلی ثروت فراوان و بسیاری از رقابتهای بزرگ در دهههای 1870 و 1880 را در خود جای داده بود. بارزترین این رقابتها رقابت بین سیسیل جان رودز و بارنی بارناتو بود که مهاجران انگلیسی بودند. هر دو نفر صاحبان شرکتهای خود بودند و در یک مرحله هر دو سهام یک شرکت را داشتند.
آنها برای سهام جنگیدند و در سال 1888 رودز پیروز شد و دارایی کلیه شرکتهای الماس خود را ادغام کرد و یکی از برجستهترین گروههای استخراج الماس در جهان به نام De Beers Consolidated Mines را تشکیل داد. امروزه De Beers یکی از موفقترین و شناخته شدهترین شرکتهای جهان است و صنعت جهانی الماس را در انحصار خود دارد.
در دهه 1870، تولید سالانه الماس خام کمتر از یک میلیون قیراط بود. در دهه 1920، این رقم در حدود سه میلیون قیراط بود. پنجاه سال بعد، تولید سالانه به 50 میلیون قیراط نزدیک شد و در دهه 1990 از 100 میلیون قیراط در سال پیشی گرفت.
در پایان دهه 1970، مهمترین تولیدکنندگان الماس خام در جهان آفریقای جنوبی، زایر (که اکنون به جمهوری دموکراتیک کنگو تغییر نام داده است) و اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند. در دهه 1980، تولید الماس با کیفیت بالا از روسیه و آفریقای جنوبی نسبتاً ثابت باقی ماند، اما تولید الماس با کیفیت پایین توسط زائر بیش از دو برابر شد.
طبق تاریخچه الماس و در سال 1982، معدن جدید بسیار پرباری در بوتسوانا به تولید جهانی الماس اضافه کرد. معدن Jwaneng که منبع بسیار خوبی از الماسهای با کیفیت است، تولید بوتسوانا را بسیار بالا برد، به طوری که این کشور از نظر بازیابی کل الماس به مقام سوم جهان و از نظر ارزش الماس به رتبه دوم رسید. دی بیرز برای خرید تولید معدن با دولت بوتسوانا قرارداد بست و بوتسوانا قصد داشت صنعت تراش الماس خود را بسازد.
استخراج الماس در جهان با کشف منابع در استرالیا در سال 1985 و ذخایر مهم جدید در شمال کانادا در سال 2000 به طرز چشمگیری گسترش یافت.
یکی از بزرگترین تولیدکنندگان الماس در آفریقای جنوبی، Premier Mine است. این معدن پس از کشف الماس کالینان در نزدیکی پرتوریا در سال 1902 تأسیس شد و برخی از بزرگترین و مشهورترین الماسهای جهان از جمله کالینان در سال 1905 (یک الماس 3106.75 قیراطی به نام سر توماس کالینان، صاحب معدن) را تولید کرده است.
الماسها در آفریقای جنوبی تقریباً 150 سال سابقه دارند و کشف آنها در کیمبرلی آنها را به راحتی در دسترس دنیای غرب قرار داد. معادن الماس کمک بزرگی به اقتصاد آفریقای جنوبی میکنند. در پنج استان از 9 استان کشور آفریقای جنوبی معدن وجود دارد و هزاران کارگر محلی برای استخراج آنها استخدام شدهاند. صنعت الماس همچنان به عنوان یکی از پردرآمدترین صنایع این کشور شناخته میشود و در تبدیل شدن آن به یکی از موفقترین کشورهای آفریقایی از نظر اقتصادی نقش مهمی را ایفا میکند.
امروزه De Beers شباهت چندانی به De Beers سال 1989 ندارد. این شرکت نقش خود را به عنوان متولی عرضه الماس بسیار کاهش داده است. الماسها به جای اینکه در یک مسیر تک کانال از De Beers به بازار سرازیر شوند، اکنون از طریق چندین کانال وارد بازار میشوند.
تاریخچه الماس و باور مردم درباره خواص آن
الماس سنگی است که به معنای عمیق بیان میکند که “من شما را دوست دارم”. این سنگ نماد عشق عمیق، همیشگی و همچنین این واقعیت است که این ماده سختترین ماده شناخته شده روی زمین است.
تراث با بررسی تاریخچه الماس معتقد است رزمندگان در یونان باستان از الماس استفاده میكردند، زیرا تصور میشد كه این سنگ عضلات جنگجویان را تقویت کرده و آنها را غیرقابل نفوذ میسازد. قدرت، سختی و زیبایی الماس در طول تاریخ در بسیاری از تمدنها ارزشمند بوده است.
اگر از یهودیان در مورد الماس بپرسید، شما را به تاریخچه الماس میبرند تا در مورد معنای واقعی آن برایتان توضیح دهند. به گفته آنها، در گذشته از الماس به عنوان یک سنگ معمولی استفاده نمیشد. كاهنان اعظم يهود با استفاده از الماس متهم صحنه جنايت را كشف میكردند. آنها اعتقاد داشتند كه اگر الماس در مقابل مظنونان به جنایت قرار بگیرد، میتواند حقیقت مربوط به آن شخص را فاش كند. اگر سنگ مات یا سیاه شود، فرد مقصر است و اگر از آتش بدرخشد، آن شخص بیگناه است.
برخی از افراد اعتقاد داشتند كه الماس توانایی بهبود هر نوع درد جسمی و روحی را دارد. زمانی بود که مردم برای مداوای زخمها یا التیام دردهای خود به جای پزشکان به الماس اعتقاد داشتند. داشتن یک الماس میتوانست همه بیماریها از افسردگی تا عفونت یا بیماری پوستی را درمان کند.
اگر از رومیها و یونانیها درباره تاریخچه الماس بپرسید، با موضوع بسیار جالبتری روبه رو خواهید شد. آنها در داستان خود درباره اشکهای خدا صحبت میکنند. آنها معتقد بودند که الماس اشک خداست که به شکل یک سنگ درخشان معمولی درآمده است.
علاوه بر این، در برخی مطالعات موردی ذکر شده است که از نظر افلاطون فیلسوف یونانی، الماسها موجوداتی زنده قلمداد میشدند که دارای روح آسمانی بودند.
با ورق زدن صفحات تاریخ میتوان فهمید که هندوها از الماس برای حکاکی چشم مجسمههای خود استفاده میکردند. آنها معتقد بودند وقتی صاعقه به صخرهها برخورد میکند، به طور خودکار الماس ایجاد میشود و آنها قدرت جذب صاعقه را دارند.
در تاریخچه الماس اعتقاد مردم ایران باستان در مورد الماس بسیار جالب است. آنها میگفتند از آنجا که خدا هیچ گونه حرص و آز نسبت به الماس یا فلزات گرانبهای دیگری نداشت، جهان را خلق کرد. در همان زمان، شیطان به حوا برخورد کرد که عاشق گلهای رنگارنگ و روشن در باغ بهشت بود. با توجه به این موضوع، او بر اساس آن گلهای زیبا، چنان سنگ قیمتی شگفتانگیزی ایجاد کرد تا فقط بتواند انسان را وسوسه کند.
همچنین در بسیاری فرهنگها این اعتقاد وجود داشت که الماس سپر هر رزمندهای است. در دوران باستان، پادشاهان از بندهای چرمیگل میخدار الماس استفاده میکردند که از آنها در برابر هر گونه ضربه محافظت میکرد. نتیجه این شد که الماس دارای قدرتهای خارقالعادهای است که انسان را از هر تهدیدی محافظت میکند.
تقریباً در هر تمدنی، الماس محبوب است. تمام تمدنها در یک موضوع در مورد الماس اتفاق نظر دارند و آن این است که الماس نماد تمام نیروهای لازم برای یک جامعه سالم است و قدرت زیادی را برای صاحب خود به ارمغان میآورد. الماس همیشه سنگ برندهها محسوب میشد. الماس طلسم ژولیوس سزار، لوئی چهارم و ناپلئون بود.
برخی میگویند الماس بیانگر عشق و تعهد ابدی است. به همین دلیل است که حلقه نامزدی یا ازدواج معمولاً الماس انتخاب میشود. دوره رنسانس اولین نقطه زمانی بود که از الماس به عنوان حلقه نامزدی استفاده شد. تصور میشد که آنها یک هدیه ویژه هستند که نشان دهنده عشق میباشند. این روند هنگامی آغاز شد که در سال 1477، ماکزیمیلیان دوک بزرگ اتریش عاشق مری از بورگوندی شد و اولین حلقه نامزدی الماس را سفارش داد. این عمل باعث ایجاد گرایشی در آن زمان شد که از الماس به عنوان بخشی از روند پیشنهاد ازدواج استفاده شود و سنتی را ایجاد کرد که امروز هم در بسیاری از کشورها از آن پیروی میشود.
در آن زمان، حلقه نامزدی الماس فقط در بین افراد خاندان سلطنتی و ثروتمندان متداول بود. آنها معتقد بودند الماس بهترین راه برای ابراز عشق و احساسات است. دادن الماس به عنوان حلقه نامزدی تا زمانی که کمپین بازاریابی De Beers، در قرن 20 آغاز نشده بود، به یک استاندارد تبدیل نشد. امروزه، دیگر استفاده اصلی از الماس برای حکاکی یا محافظت در طول نبردها نیست. امروزه به دلیل زیبایی زیاد الماس و پراکندگی رنگهای مختلف زیبا و درخشندگی و تخریب ناپذیری آنها، بیشتر برای تزئینات و جواهرات مورد استفاده قرار میگیرند.
در یک نگاه کلی، اعتقاد بر این است که الماس آسایش و آرامش درونی زیادی ایجاد میکند و باعث ایجاد یک نگرش مثبت میشود. الماس همچنین توانایی جلوگیری از استرس، مشکلات عاطفی، ترس و محافظت از مالک در برابر انرژیهای منفی را دارد. اعتقاد بر این است که این سنگها در طول تاریخ برای محافظت از فرد در برابر سارقان، آتش سوزی، آب، سم، بیماری و جادوگری است.
جالب است بدانید که اعتقاد بر این است که قدرت الماس هنگامی که دور گردن یا روی دست چپ پوشیده میشود، افزایش مییابد. تصور میشود که الماس به بسیاری از بیماریهای جسمی هم کمک میکند، زیرا سیستم بدن را تصفیه میکند. مطابق تاریخچه الماس هندوهای باستان معتقد بودند که ارتعاشات یک الماس باعث تقویت هر عضوی از بدن، قلب و به ویژه مغز میشود.
در شرق، از یک الماس به عنوان تقویت کننده قلب استفاده میشود. به طور معمول، کسی که بیمار باشد، الماس را در یک لیوان آب قرار میدهد. شب هنگام لیوان را کنار تخت او میگذارند و وقتی صبح میرسد، آب باید در چند مرحله میل شود تا به قلب کمک کند. به طور کلی، الماس برای جلوگیری از بیماریهای قلبی عروقی، سرطان خون و مشکلات اسکلتی شناخته شده است.
الماس غدد سیستم غدد درونریز را تحریک، متابولیسم را متعادل و بینایی را تقویت میکنند. همچنین اعتقاد بر این است که به گلوکوم (آب سیاه) و سرگیجه کمک میکنند، سیستم ایمنی بدن و متابولیسم را تقویت کرده و با دردهای معده مقابله میکنند. آنها همچنین میتوانند به کاهش حافظه، افسردگی بد، تب، خستگی، بیماری پوستی و کابوسها و همچنین ترک اعتیاد نیز کمک میکنند.
پوشیدن الماس در مراقبه، (به ویژه هنگامی که روی چشم سوم قرار میگیرد) شفافیت ذهنی به همراه میآورد و سالیان زیادی از یک عکس الماس درخشان کامل در تمرین مراقبه استفاده میشده است. در بودیسم، الماس نمادی از بینش ناب است و در الماس سوترا، بودا به ما میآموزد که برای یافتن حقیقت ناب، توهم را “تراش” دهیم. اعتقاد بر این است که برای هندوها ارتعاشات الماس به بهبود اعضای بدن – به ویژه قلب و سر – کمک میکند.
کریستالهای الماس احساسات شما را تغییر نخواهند داد، اما احساساتی که حس میکنید را بزرگ کرده و مانند آینهای عمل میکنند که وضعیت احساسی شما را نشان میدهند، بنابراین باعث تقویت انرژیهای مثبت میشوند.
اگر احساس گم شدن یا گیجی کنید، کریستالهای الماس پادزهر مناسبی هستند و به شما کمک میکنند تا هالهای از افکار منفی خود را پاک کنید و عشق و نور را به شما بازمیگرداند.
حافظ شاعر مشهور ایرانی در توصیف الماس فرموده:
“رنگین کمان برای همیشه در آن محصور است”.
تاریخچه تراش و صیقل الماس در جهان
با بررسی تاریخچه الماس در گنجینه جواهرا نفیس تراث در مییابیم که الماس به عنوان سختترین ماده معدنی موجود در زمین، به دلیل زیبایی و توانایی بازتاب نور به طرز بسیار خیرهکنندهای، مورد توجه انسانها در طول تاریخ بوده است. الماس درخشش زیادی دارد و ظاهر آن کاملاً صاف و صیقلی است. اتمهای کربن موجود در الماس بسیار محکم به هم پیوند خوردهاند که باعث سختی و مقاومت زیاد سنگ میشود.
درخشش الماس ترکیبی از بازتاب، پراکندگی و شکست است. پرتو نور ابتدا از الماس عبور میکند و سپس خم یا شکسته میشود. سپس این پرتوی شکسته شده از طریق وجهی در پایین سنگ و از بالای سنگ منعکس میشود. هنگامیکه شکست رخ میدهد، هر اشعه با زاویه کمی متفاوت خم شده که به آن پراکندگی گفته میشود. از بین تمام سنگهای قیمتی، الماس بالاترین شاخص شکست را دارد.
تراش الماس هنر و دانش ایجاد یک الماس با کیفیت از سنگ خام است. تراش الماس نحوه شکلگیری و صیقل آن از شکل اولیه خود به عنوان یک سنگ خام تا نگین نهایی را توصیف میکند. تراش الماس کیفیت کار و زوایای برش الماس را توصیف میکند. اغلب برش الماس با شکل آن اشتباه گرفته میشود.
برای زاویه و نسبت طول که قرار است الماس تراش داده شود تا منعکس کننده حداکثر میزان نور باشد، دستورالعملهای ریاضی وجود دارد. الماسهای برلیان گرد که رایجترین تراش برای الماس هستند، با این دستورالعملهای خاص هدایت میشوند.
تکنیکهای برش الماس طی صدها سال توسعه یافته است که شاید طبق تاریخچه الماس بزرگترین موفقیت در سال 1919 توسط ریاضیدان و علاقهمند به جواهرات، مارسل تولکوفسکی حاصل شده باشد. او با محاسبه شکل ایدهآل برای بازگشت و پراکندگی نور هنگام مشاهده الماس از بالا، برش گرد برلیان را ایجاد کرد.
برلیان گرد مدرن دارای 57 وجه (ضلع صیقلی) است که 33 وجه در تاج (نیمه بالایی) و 24 وجه در پاویلیون (نیمه پایینی) است. کمربند قسمت نازک میانی است. عملکرد تاج شکستن نور به رنگهای مختلف و عملکرد پاویلیون انعکاس نور از قسمت بالای الماس است.
محبوبترین برش الماس، برش برلیان یا چند وجهی نامیده میشود؛ برش برلیان باعث میشود که بیشترین تابش نور از طریق وجه مختلف الماس منعکس شود. این برش با تجزیه و تحلیل ریاضی و تجربی تعیین میشود. برش برلیان به شکل سنگ واقعی بستگی ندارد بلکه به نسبت و تقارن آن مربوط است.
امروزه، به دلیل اهمیت نسبی وزن قیراط میان خریداران، بسیاری از الماسها اغلب به منظور افزایش وزن قیراط عمداً ضعیف بریده میشوند. بنابراین اغلب کمربند ضخیمتر میشود یا عمق آن افزایش مییابد. هیچ یک از این تغییرات باعث بزرگتر نشان دادن الماس نمیشود و هر دو درخشش الماس را بسیار کاهش میدهند.
با افزایش محبوبیت الماس لازم بود که شکلها و اندازههای مختلفی برای برجسته شدن آن وجود داشته باشد. در سال 1520، تراش رز (Rose Cut) ایجاد شد که شبیه گل رز است و در سال 1562، ماری کوئین اسکاتلندی یک انگشتر الماس به شکل قلب برای ملکه الیزابت به عنوان نماد دوستی ارسال کرد.
تاریخچه ورود الماسهای مصنوعی
الماس مصنوعی (که به آن الماس آزمایشگاهی، الماس ساخته شده در آزمایشگاه یا الماس پرورشی هم گفته میشود) الماس ساخته شده از همان ماده الماس طبیعی یعنی کربن خالص است که به صورت سه بعدی ایزوتروپیک متبلور میشود. الماس مصنوعی هم با الماس طبیعی که در اثر فرآیندهای زمینشناسی ایجاد میشود و هم با شبه الماس که از مواد غیر الماس ساخته شده است، متفاوت است.
این روزها الماسهای تولید شده در آزمایشگاه بسیار بحث برانگیز هستند و رسانهها به طور منظم از پیشرفتهای جدید در این صنعتِ در حال رشد گزارش میدهند. چه بخواهید و چه نخواهید، الماسهای آزمایشگاهی از بین نمیروند و فناوری مورد استفاده برای رشد آنها به سرعت در حال پیشرفت است.
مانند هر محصول یا خدمات، وقتی تقاضا برای چیزی وجود داشته باشد، شرکتها برای تأمین نیاز این تقاضا به بازار فعالیت میکنند. تقاضا برای الماسهای آزمایشگاهی در برخی از کشورهای بزرگ مصرف کننده الماس در حال افزایش است، اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست.
از زمان کشف سال 1797 مبنی بر اینکه الماس نوعی کربن خالص است، دانشمندان تلاشهای بسیاری روی روشهای تولید الماس از شکلهای کربن انجام داده و نظریهپردازی کردهاند. سوابق تلاش برای سنتز الماس به اوایل قرن بیستم برمیگردد. دانشمندان زیادی ادعا کردند که بین سالهای 1879 و 1928 الماس را با موفقیت سنتز کردهاند، اما هیچ کدام تأیید نشده است.
تاریخچه الماس نشان میدهد که در سال 1911، نویسنده داستانهای علمی تخیلی H. G. Wells مفهوم الماس مصنوعی را در یک داستان کوتاه با عنوان “الماس ساز” توصیف کرد. جیمز بالانتین و فردیناند فردریک هانری مویسان اولین گزارشهای مکتوب از تلاش برای تولید الماس را به ترتیب در سال 1879 و 1893 گزارش کردند. هانی گزارش داد كه او ذغال را در دمای بالاتر از 3500 درجه فارنهایت، همراه با آهن، در داخل كوره بوته گرم كرد. سرد شدن سریع آهن علاوه بر گرمای تأمین شده، فشار زیادی را هم ایجاد میکند.
از طرف دیگر، مویسان پس از کشف الماسهای کوچک در دهانه شهاب سنگی در آریزونا برای اولین بار به ایده استفاده از کوره قوس الکتریکی رسید. او از کوره قوس الکتریکی تازه اختراع شده خود استفاده کرد که در آن یک قوس الکتریکی بین میلههای کربن داخل یک بلوک آهک زده میشود. در حالی که مویسان معتقد بود که او روش جدیدی برای پرورش الماس کشف کرده است، اما در واقع ماده جدیدی ساخته بود که از کاربید سیلیکون ساخته شده بود نه یک الماس. سنگ قیمتی که مویسان ناآگاهانه ایجاد کرد، امروز هم نام او را بر خود دارد. وی در سال 1906 جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد.
در سال 1917، اتو راف آزمایشهای مویسان را تطبیق داده و تکرار کرد و گزارش داد که او الماسهای بزرگتر از 7 میلیمتر تولید کرده است، اما بعداً اظهارات خود را پس گرفت. در سال 1926، دکتر J. Willard Hershey از دانشگاه Collage McPherson در کانزاس کارهای Moissan و Ruff را بازسازی کرد و با موفقیت یک الماس مصنوعی ایجاد کرد که هنوز هم میتوان آن را در موزه McPherson در کانزاس مشاهده کرد.
مهندس برجسته سر چارلز الجرنون پارسونز که پس از اختراع توربین بخار در سال 1884 ثروت زیادی کسب کرده بود، یک قسمت قابل توجه از ثروت خود را صرف ساخت الماس کرد. اگرچه اعتقاد بر این است که وی موفق بوده است، اما در سال 1928 به دلایل نامعلوم، مقالهای منتشر کرد که در آن اظهار عقیدهای کرد مبنی بر اینکه هیچ الماس مصنوعی تا آن تاریخ تولید نشده است و احتمالاً تلاشهای موفق تنها منجر به تولید شکل دیگری از اسپینل مصنوعی شده است که الماس نیست.
در دهه 1940، تحقیقات منظمی در ایالات متحده، سوئد و اتحاد جماهیر شوروی برای تولید الماس آغاز شد که به اولین سنتز قابل تکرار الماس در سال 1954 رسید.
طبق تاریخچه الماس در سال 1941، جنرال الکتریک تیمی را برای پیشرفت روشهای سنتز الماس تشکیل داد. کار آنها با جنگ جهانی دوم قطع شد، اما بعداً از سر گرفته شد. در دسامبر 1954، تریسیهال از جنرال الکتریک فرآیند تأیید شده و قابل تکرار سنتز الماس را اعلام کرد.
بزرگترین الماس تولید شده او 0.15 میلی متر عرض داشت که برای استفاده در جواهرات بسیار ناچیز، اما برای کاربردهای صنعتی مناسب بود. روش هال میتوانست برای اولین بار به تولید انبوه الماس مصنوعی منجر شود و جنرال الکتریک سالها بعد بازیگر اصلی در توسعه الماس صنعتی بود. هال برای کارش جایزه انجمن شیمی آمریکا را برای نوآوری خلاقانه دریافت کرد.
این تحقیقات اولیه در زمینه سنتز الماس در ایالات متحده، سوئد و اتحاد جماهیر شوروی کشف فرآیندهای الماس CVD (رسوب بخار شیمیایی) و الماس HPHT (فشار و دمای بالا) را به همراه داشت. این دو فرآیند هنوز برای تولید الماس مصنوعی کاربرد دارند، اما از آن زمان تا کنون محققان روش سوم و چهارم سنتز الماس را هم کشف کردهاند.
روش سوم معروف به سنتز انفجار، در اواخر دهه 1990 وارد بازار الماس شد. در این فرآیند، انفجار مواد منفجره حاوی کربن، دانههای الماس به اندازه نانومتر ایجاد میکند.
خصوصیات الماس مصنوعی به روند ساخت آن بستگی دارد. با این حال، برخی از الماسهای مصنوعی (توسط HPHT و CVD) دارای خصوصیاتی مانند سختی، رسانایی گرمایی و تحرک الکترون هستند که از بیشتر الماسهایی که به طور طبیعی تشکیل شدهاند، برتر هستند. الماس مصنوعی به طور گستردهای در سایندهها، در ابزارهای برش و پرداخت و در مخازن حرارتی استفاده میشود.
برنامههای الکترونیکی الماس مصنوعی شامل سوئیچهای با قدرت بالا در نیروگاهها، ترانزیستورهای اثر میدان با فرکانس بالا و دیودهای ساطع کننده نور در حال توسعه هستند. ردیابهای الماس مصنوعی از اشعه ماورابنفش (UV) یا ذرات پرانرژی در مراکز تحقیقاتی با انرژی بالا استفاده میشوند و به صورت تجاری در دسترس هستند.
الماس مصنوعی به دلیل ترکیب بینظیر ثبات حرارتی و شیمیایی، انبساط حرارتی کم و شفافیت نوری بالا در محدوده طیفی وسیع، در حال تبدیل شدن به محبوبترین ماده برای پنجرههای نوری در لیزرهای CO2 با قدرت بالا و ژیروترونها است. تخمین زده میشود که 98 درصد تقاضای الماس درجه صنعتی با الماس مصنوعی تأمین میشود.
در ایالات متحده، کمیسیون تجارت فدرال اظهار داشته است که اصطلاحات آزمایشگاهی ایجاد شده توسط نام تولیدکننده “به طور واضحتری ماهیت سنگ را بیان میکند”. هر دو الماس CVD و HPHT میتوانند به صورت نگین بریده شده و در رنگهای مختلفی شامل سفید شفاف، زرد، قهوهای، آبی، سبز و نارنجی تولید شوند.
ظهور گوهرهای مصنوعی در بازار نگرانیهای عمدهای را در تجارت الماس ایجاد کرد، در نتیجه دستگاهها و تکنیکهای طیف سنجی ویژهای برای تشخیص الماسهای مصنوعی و طبیعی ایجاد شده است.
تاریخچه الماس و ورود شبه الماسها
شبه الماس یا الماس تقلیدی یک شی یا ماده با مشخصات هندسی شبیه به الماس است. شبه الماسها از الماسهای مصنوعی که دارای همان ویژگیهای مادی الماسهای طبیعی هستند، متمایز میباشند. الماسهای تقویت شده هم از این تعریف مستثنی هستند. یک شبه الماس ممکن است مصنوعی، طبیعی یا در بعضی موارد ترکیبی از آنها باشد.
در حالی که خواص مواد آنها به طور قابل توجهی از خواص الماس متمایز است، شبه الماسها دارای ویژگیهای خاصی مانند پراکندگی و سختی هستند که آنها را تقلیدی میکند. گوهر شناسان آموزش دیده با داشتن تجهیزات مناسب قادر به تشخیص الماس طبیعی و مصنوعی از شبه الماس هستند که در درجه اول از طریق بازرسی بصری انجام میشود.
رایجترین شبه الماسها، شیشه با سرب بالا (به عنوان مثال بدلیجات) و زیرکونیا مکعب (CZ) هستند که هر دو ماده مصنوعی میباشند. تعدادی دیگر از مواد مصنوعی مانند تیتانات استرانسیم و روتیل مصنوعی از اواسط دهه 1950 تولید شدهاند، اما معمولاً دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند.
یک محصول تولید شده در آزمایشگاه مویسانیت در پایان قرن بیستم معرفی شد و به عنوان جایگزینی برای الماس محبوبیت پیدا کرد. قیمت بالای الماسهای گرانبها و همچنین نگرانیهای اخلاقی در تجارت الماس مانند استفاده از کودکان برای کار در معادن، تقاضای زیادی برای شبه الماس ایجاد کرده است.
با بررسی تاریخچه الماس میتوان گفت فرمولاسیون شیشه سنگ چخماق که از سرب، آلومینا و تالیوم برای افزایش RI و پراکندگی در آن استفاده میشد، در اواخر دوره باروک آغاز شد. شیشه، سنگ چخماق به صورت برلیان ساخته میشود و وقتی تازه بریده میشود میتواند به طور شگفتانگیزی شبیه الماس باشد.
اولین شبه الماس مصنوعی بلورین، یاقوت کبود سفید مصنوعی (Al2O3، کوروندوم خالص) و اسپینل (MgO · Al2O3، اکسید آلومینیوم منیزیم خالص) بودند که هر دو از دهه اول قرن بیستم (1900-1974) از طریق فرآیند ورنویل یا همجوشی شعله به مقدار زیاد سنتز شدهاند. اگرچه اسپینل تا دهه 1920 زیاد استفاده نمیشد.
یاقوت کبود و اسپینل مصنوعی مواد با دوام (سختی 9 و 8) هستند که از قابلیت پرداخت خوبی برخوردارند. با این حال، با توجه به RI بسیار پایین در مقایسه با الماس، هنگام تراش بیروح هستند. همچنین میزان RI پایین آنها به معنای پراکندگی بسیار پایینتر است، بنابراین حتی در صورت تراش دادن آنها نیز از آتش الماس بیبهرهاند. با این وجود، اسپینل مصنوعی و یاقوت کبود از سال 1920 تا اواخر دهه 1940، که شبیه سازهای جدیدتر و بهتری ظاهر شدند، شبه الماسهای محبوب بودند.
اولین شبه الماس بهبود یافته نوری، روتیل مصنوعی (TiO2، اکسید تیتانیوم خالص) بود. روتیل مصنوعی که در سالهای 1947–1948 معرفی شد، هنگام تراش درخشش زیادی دارد. RI و پراکندگی روتیل مصنوعی بسیار بالاتر از الماس است. روتیل مصنوعی انکسار مضاعف هم دارد.
موفقیت مداوم روتیل مصنوعی به دلیل رنگ زرد گریزناپذیر این ماده که تولیدکنندگان قادر به اصلاح آن نبودند، با مشکل روبهرو شد. با این حال، روتیل مصنوعی در طیف وسیعی از رنگهای مختلف، از جمله آبی و قرمز، با استفاده از مواد مختلف پوشاننده اکسید فلز تولید شد. این سنگها و سنگهای تقریباً سفید در صورت غیر واقعی بودن بسیار محبوب بودند. روتیل مصنوعی نسبتاً نرم (سختی 6) و شکننده است و از این رو ضعیف محسوب میشود.
تحقیقات در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 توسط لئون مرکر و لانگتریای لیند ادامه پیدا کرد. با معرفی تجاری تیتانات استرانسیم در سال 1955، این ماده به سرعت جایگزین روتیل مصنوعی به عنوان محبوبترین شبه الماس شد. این امر نه تنها به دلیل تازگی تیتانات استرانسیم، بلکه به دلیل اپتیک برتر آن بود که بسیار نزدیک به الماس است، در حالی که پراکندگی آن (0.19) هم بسیار بالا بود. این ماده همچنین مانند الماس ایزوتروپیک است.
تنها عیب مهم تیتانات استرانسیم شکنندگی آن بود. این ماده نرمتر از الماس (سختی 5.5) و شکنندهتر از روتیل مصنوعی است؛ به همین دلیل، تیتانات استرانسیم با مواد با دوامتر برای ایجاد کامپوزیت ترکیب شد. با این حال بهترین شبه الماس در آن زمان بود و سالانه 1.5 میلیون قیراط (300 کیلوگرم) تولید میشد. به دلیل حق اختراع ثبت شده، تمام تولیدات ایالات متحده توسط شرکت National Lead انجام میشد، در حالی که مقادیر زیادی در خارج از آمریکا توسط شرکت ناکازومی ژاپن تولید میشد.
مطابق با تاریخچه الماس از حدود سال 1970 تیتانات استرانسیم با کلاس جدیدی از تقلیدهای الماس یعنی گارنتهای مصنوعی جایگزین شد. این مواد به معنای معمول گارنت واقعی نیستند، زیرا به جای سیلیکات، اکسید هستند، اما ساختار کریستالی گارنت طبیعی را دارند.
سختی گارنت مصنوعی و عدم شکنندگی آن پیشرفت زیادی نسبت به تیتانات استرانسیم داشت. اگرچه RI و پراکندگی آن نسبتاً کم بود، اما به اندازه کافی بود تا گارنت مصنوعی تراش خورده، درخشندگی خوبی داشته باشد.
زیرکونیا مکعبی یا CZ، پس از معرفی آن در سال 1976، به سرعت بر بازار شبه الماس تسلط یافت و همچنان مهمترین شبه الماس از نظر اقتصادی و تجاری است. سختی بالا (8-8.5)، RI خوب و ایزوتروپیک، پراکندگی مناسب (0.058-0.066) و هزینه کم مواد، CZ را به محبوبترین شبه الماس تبدیل کرده است.
CZ تا زمان معرفی مویسانیت (SiC: کاربید سیلیکون) در سال 1998 تقریباً هیچ رقیبی نداشت. Moissanite به دو دلیل سختی (8.5-9.25) و SG کم (3.2) از زیرکونیا مکعبی برتر است.
تاریخچه ورود الماسهای بهسازی شده
الماسهای بهسازی شده، الماسهای طبیعی (معمولاً آنهایی که قبلاً تراش خورده و جلا داده شده اند) هستند که تحت درمانهای خاصی برای بهبود خصوصیات هندسی بصری قرار گرفتهاند. این روشها شامل روشهای شفافسازی مانند سوراخکاری با لیزر برای از بین بردن اجزای کربن سیاه، پر کردن شکستگی برای کمتر دیده شدن ترکهای داخلی، تابش رنگ و درمانهای آنیل برای ایجاد الماسهای زرد و قهوهای به رنگ فانتزی پر جنب و جوش مانند: زرد، آبی یا صورتی است.
دو نوع اصلی از بهسازی الماس که برای ما شناخته شده است، بهسازی شفافیت و رنگ الماس هستند که هر یک از آنها ویژگی مربوط به سنگ را نشان میدهند و سعی میکنند آن را با درجات قابل درک بهبود بخشند.
بهبود شفافیت: شفافیت یا آنچه که ما اغلب آن را خلوص یک سنگ قیمتی مینامیم، یک ویژگی هندسی است که به وجود درزهای داخلی یا عدم وجود آنها اشاره دارد. شفافیت یکی از 4C الماس و یک جنبه مهم ارزیابی آن است. بیشتر الماسها دارای لکههای طبیعی در داخل خود هستند که به دلیل وجود کربن در آن ایجاد میشود.
غیر از لکهها، ترکها یا شکستگیها هم نوع دیگری از این موارد است. انواع دیگری از اجزا که میتوانند شفافیت یک الماس را به خطر بیندازند، آثار معدنی و حبابها هستند. آنچه بر شفافیت سنگ تأثیر میگذارد، رنگ، اندازه و حتی موقعیت این اجزا است. هدف از افزایش شفافیت، کاهش دید شکستگی و شکستگی پر شده از اجزا کربن است و بدین ترتیب سنگ تمیزتر و شفافتر میشود.
تقویت رنگ: الماس زمانی به بهسازی رنگ نیاز دارد که رنگ طبیعی آن به اندازه کافی غنی نباشد که بتواند توجه خریداران را جلب کند. بعضی اوقات الماسهای رنگی طبیعی بسیار کمرنگ یا مبهم هستند. بنابراین برای بالا بردن رنگ برخی از سنگها، باید آنها را تحت درمان قرار داد.
بعضی از روشهای درمانی، رنگها را از قهوهای روشن به بیرنگ تغییر میدهند، در حالی که برخی دیگر رنگهای زرد را به زرد Fancy Vivid یا سبز یا آبی فانتزی تغییر میدهند.
الماسهای شفاف و رنگی در مقایسه با الماسهای مشابه و بهسازی نشده با قیمت کمتری به فروش میرسند. دلیل این امر این است که الماسهای بهسازی شده در اصل قبل از انجام اصلاحات، کیفیت پایینتری داشتند و بنابراین در سطح نامرغوب قیمتگذاری میشوند. بعد از تقویت، الماسها از نظر بصری به خوبی نمونههای کیفیت بالا هستند.
طبق تاریخچه الماس در قرن نوزدهم، عرضه جهانی الماسهای رنگی طبیعی نمیتوانست تقاضای آنها را برآورده کند. کمبود آنها به معنای قیمتهای بسیار بالا بود و بنابراین فقط کسانی که ثروت زیادی داشتند میتوانستند آنها را خریداری کنند. به زودی، دانشمندان روشهایی را آزمایش کردند که به الماس سفید رنگ میبخشید تا الماسهای رنگی را بیشتر و با هزینه مقرون به صرفهتر در دسترس عموم مردم قرار دهد.
اگرچه بهسازی رنگ برای اولین بار در سال 1904 با موفقیت توسعه یافت، اما در دهه 1950 میلادی بود که الماسهای بهسازی شده محبوب شدند. این در حالی رخ داد که روند پیشرفت به اندازه کافی ساده و ایمن انجام میشد تا در مقادیر تجاری تولید شود. توسعه فرآیند HPHT به معنای دستیابی به طیف وسیعتری از رنگها هم بوده است.
تاریخچه ارزشگذاری الماس در جهان
با اوج گیری صنعت الماس در اواخر دهه 1800 و اوایل دهه 1900 و ظهور تأمینکنندگان جدید در سراسر جهان، اقدامات سیستمی برای کمک به خریداران و فروشندگان به طور یکسان برای اندازهگیری کیفیت و ارزش الماس شروع شد.
در سال 1931، موسسه Gemological of America ایجاد شد و 4c (رنگ، وضوح، برش و وزن عیار) را برای تعیین ارزش الماس اختراع کرد تا به اندازهگیری کیفیت هر گوهر و همچنین سیستم درجهبندی بین المللی الماس کمک کند. سه سال بعد در سال 1934، انجمن جواهرات آمریکا برای کمک به حمایت و آموزش مصرفکنندگان ایجاد شد.
در حالی که سازمانهایی مانند GIA و AGS معیارهای اندازهگیری الماس را تعیین میکردند، هری اوپنهایمر، پسر بنیانگذار De Beers، فرصتی بزرگ برای فروش بیشتر الماس به مردم را پیدا کرد. در سال 1938، او به N.W. Ayer، یک آژانس تبلیغاتی در نیویورک، سفارش ایجاد یک کمپین تبلیغاتی را داد که باعث ایجاد این تصور در بین مردم شد که الماس یک اثر هنری است و برای نشان دادن عشق و تعهد به کار برده میشود. آنها کار مشترک خود را آغاز کردند و در سال 1948، N.W. Ayer شعار و کمپین تبلیغاتی “A Diamond Is Forever” را ایجاد کرد.
الماس در حال حاضر عرضه و تقاضا در سطح بالایی دارد که هر کسی در جهان میتواند مالک آن باشد. با وجود بسیاری از منابع جدید الماس و اختلافات ناشی از ارزش آنها، فرآیند کیمبرلی در کیمبرلی آفریقای جنوبی به عنوان راهی برای جلوگیری از تجارت “الماس درگیری” و اطمینان از عدم تأمین بودجه بازار الماس ایجاد شد.
در دسامبر سال 2000، مجمع عمومیسازمان ملل متحد اولین گامها را در جهت ایجاد طرح صدور گواهینامه فرآیند کیمبرلی (KPCS)، یک گواهینامه بینالمللی برای الماسهای خام برداشت. برای ادامه این روند به سمت اخلاق گرایی بیشتر در صنعت تجارت الماس، شورای جواهرات مسئول (RJC) در سال 2005 ایجاد شد تا استانداردهای اخلاقی، گواهینامهها و بهترین شیوهها را در مورد تجارت الماس ایجاد کند.
تاریخچه الماس در ایران
دریای نور، بزرگترین و زیباترین الماس در میان جواهرات ملی ایران است. قدمت این الماس 182 قیراطی به تقریباً 1000 سال پیش برمیگردد. کوه نور و دریای نور از جمله غنیمتهایی بودند که نادرشاه افشار به ایران آورد. کوه نور که وزن آن قبل از قطع بیش از 793 قیراط بود، اکنون 108 قیراط وزن دارد و در تاج ملکه انگلیس قرار دارد. هنگامی که نادرشاه کشته شد، کوه نور را یکی از فرماندهان نظامی نادر به افغانستان برد.
دریای نور که خواهر کوه نور هم خوانده میشود، بزرگترین و زیباترین الماس در میان جواهرات ملی ایران است که نزدیک به هزار سال پیش استخراج شده است. این الماس، مانند کوه نور، در معدن کلور در آندراپرادش هند استخراج شد و در اصل متعلق به سلسله کاکاتیا بود. بعدها توسط خاندان سلطنت دهلی و امپراطوران مغول ضبط شد و بخشی از تخت طاووس شاه جهان به وسیله آن مزین گشت.
در سال 1739، نادرشاه ایران با حمله به شمال هند، دهلی را اشغال کرد. وی به عنوان هزینه بازپرداخت تاج هند به شاهنشاه مغول، محمد، علاوه بر کوه نور و تخت طاووس، کل خزانه افسانهای مغولها از جمله دریای نور را در اختیار گرفت. دریای نور مانند دیگر الماسها، قبل از تراشیدن سنگینتر از اکنون بود. اکنون وزن آن نزدیک به 182 قیراط است.
پس از نادر، پسر بزرگش شاهرخ دریای نور را تصاحب كرد. سپس به دست میر اعلم خان که عرب بود و سپس به دست محمد حسن خان قاجار، جد پادشاهان قاجار افتاد. پس از قتل محمدحسن خان و به دنبال یک سلسله حوادث، کریم خان پادشاه سلسله زندیه صاحب الماس شد و پس از مرگ وی به پسرش لطفعلی خان رسید.
آقا محمد خان قاجار برای غلبه بر لطفعلی خان به كرمان و قلعه ارگ بم حمله كرد و مردم بیگناه را كشتار كرد. گفته میشود که چشمان 200 هزار نفر را در شهر کرمان بیرون آورده و جمع کردند. سرانجام، آقا محمد خان با همکاری شخصی به نام ابراهیم خان کلانتر یهودی که به دین اسلام گرویده بود، موفق شد لطفعلی خان، پادشاه جوان دلاور سلسله زندیه را دستگیر کند. لطفعلی خان شکنجه و کور شد و الماسهای دریای نور و تاجما از بند بازوی وی جدا و به بند بازویی که آقا محمد خان پوشید، متصل شدند. داستان نحوه انتقال الماس دریای نور به سلسله قاجار اینگونه بود.
تا زمان ناصرالدین شاه، این الماس در میان گوهرهای منقوش به یکی از گروههای بازوی سلطنتی بود، اما در طول سلطنت او بند بازو به تدریج از مد افتاد. سپس، الماس در کلاه پادشاه، داخل یک قاب طلایی به همراه جواهرات دیگر مانند آرمهای طلایی شیر و خورشید قرار گرفت و همچنین یک تاج با 475 قطعه الماس کوچک به عنوان چهار قطعه یاقوت سرخ ضمیمه تزیین آن شد.
دریای نور، که از هر دو طرف بریده شده، مانند هرمی است که پایه آن چهار در سه سانتیمتر است. همه طرف الماس صاف است. عبارت “سلطان صاحبقران فتحعلی شاه قاجار” به دستور پادشاه قاجار در یک طرف الماس حک شده که ارزش گوهر را کاهش داده است.
ناصرالدین شاه معتقد بود که الماس دریای نور از جمله گوهرهای تزئین تاج سیروس (یا کیخسرو) بوده است و به همین دلیل علاقه زیادی به این گوهر داشت. او گاه نگین را به كلاه خود یا زنجیر ساعت یا پیراهن خود وصل میكرد. وی حتی برخی از شخصیتهای خانوادههای ثروتمند و اشرافی را هم برای مراقبت از الماس تعیین کرد. در کتاب “منتظم ناصری” که وقایع ایران در سال 1878 را شرح میدهد، آمده است که در آن زمان محمد رحیم خان خازن الملک به سمت سرپرست الماس منصوب شده بود.
طبق بررسیهای تاریخچه الماس که از سوی تیم تحریریه تراث صورت گرفته، بعدها دریای نور به موزه جواهرات ملی منتقل شد و تا سال 1908 در آنجا ماند. در آن سال، محمد علی میرزا که توسط نیروهای طرفدار مشروطه شکست خورده بود، همراه با برخی از جواهرات از جمله الماس دریای نور -که ادعا میکرد متعلق به او است- در سفارت روسیه در محله زرگنده شمال تهران پناه گرفت.
این گوهر گرانبهای ایران که یادآور جنگهای نادرشاه بود، همانند الماس کوه نور تقریباً از کشور خارج شد. محمد علی میرزا سرانجام با تلاش مبارزان آزادی و نیروهای ملیگرا و پس از مذاکرات طولانی، موافقت کرد که دریای نور و برخی جواهرات دیگر را به خزانهداری سلطنت بازگرداند. این الماس گرانبها اکنون در خزانه بانک مرکزی ایران قرار دارد.
کوه نور که اکنون روی تاج ملکه انگلیس قرار گرفته، حکایت شگفت انگیزی در تاریخچه الماس دارد که ما در بلاگ تراث آن را برایتان نقل میکنیم. افسانههای زیادی توسط مردم در مورد الماس کوه نور نوشته شده یا گفته شده است. به عنوان مثال، “Mahabharata”، كتابی درباره هند باستان میگوید كه پنج هزار سال پیش، كارنا، پسر خدای خورشید و جنگجوی بزرگ هندی، اولین شخصی بود كه صاحب این الماس شد.
این الماس متعلق به یک راجا از هند در سال 1000 قبل از میلاد بود. در راجپوتانا از قرن هشتم هجری قمری حوادث دیگری برای این گوهر گرانبها اتفاق افتاده است.
در قرن 14 میلادی، کوه نور بین پادشاهان مالوا که بر کشورهای شمال غربی هند حکومت میکردند، تغییر دست داد. در سال 1309 خورشیدی، الماس به دست شاهزاده علاالدین محمد خلجی، برادرزاده و داماد جلال الدین فیروز شاه افتاد و به دهلی نو آورده شد. از سال 1506 تا 1525، همایون، پسر بابر، پادشاه ابراهیم لودی را شکست داد و شاه را کشت. در آن زمان، الماس که 40 گرم وزن داشت، به همایون هدیه شد. بعدها کوه نور به اورنگ زیبا، شاه جهان و محمد شاه منتقل شد و پس از حمله نادرشاه پادشاه ایران به ایران آورده شد.
پس از کشته شدن نادر، احمد خان ابدالی دورانی، یکی از فرماندهان ارتش نادرشاه، اردوگاه پادشاه و همچنین بخشهایی از جواهرات وی را غارت کرد و سپس به افغانستان گریخت. الماس توسط حاکمان افغانستان کشف و ضبط شد. پس از احمد خان دورانی، الماس توسط نوه او شاه شجاع ضبط شد. دوست محمد خان افغانی که از طرف مردم به عنوان پادشاه انتخاب شده بود، به شاه شجاع حمله کرد و وی را به کشمیر و لاهور تبعید کرد (1812).
با این حال، شاه شجاع الماس را به هند آورد. ریجنت سینگ، حاکم مستبد و خونخوار سیکها، معروف به شیر پنجاب، که بر ایالت پنجاب حکومت میکرد (1839-1780 م.)، الماس کوه نور را خواستار شد. همسر شاه شجاع که شوهرش را بسیار دوست داشت، با کمک لرد اوکلند انگلیس، رجنت سینگ را مجبور کرد تا در ازای کوه نور، به شاه شجاع کمک کند تا تاج و تخت خود را دوباره به دست آورد.
با پذیرفتن این پیشنهاد، سلطان سینگ به شاه شجاع کمک کرد تا در افغانستان به سلطنت برگردد و به نوبه خود کوه نور را تصاحب کند. متأسفانه، بعد از مدت کوتاهی، شاه شجاع در افغانستان کشته شد و متعاقباً این الماس در دست ریجنت سینگ باقی ماند تا زمان مرگش که به پسرش منتقل شد.
در سال 1846، دلیپ سینگ، پسر کوچک رجنتس سینگ علیه نیروهای استعماری انگلیس قیام کرد، اما سرانجام شکست خورد و گنجینههای الماس او از جمله کوه نور، توسط مدیران شرکت هند شرقی در سال 1849 تصرف شد. سپس، فرماندار هند این الماس گرانبها را به عنوان هدیه برای ملکه ویکتوریا به انگلیس فرستاد.
در تاریخ 3 ژوئن 1850، الماس کوه نور به طور رسمی به ملکه انگلیس اهدا شد و یک سال بعد در سال 1851، این الماس زیبا برای عموم به نمایش درآمد. کوه نور قبل از برش بیش از 793 قیراط وزن داشت. برای اولین بار، شاه شجاع الماس را به یک جواهرفروش داد تا تراش داده شود، اما عملکرد ضعیف جواهرساز چنان شاه را ناراحت کرد که نه تنها دستمزد را به جواهر نپرداخت، بلکه او را 1000 روپیه به عنوان غرامت جریمه کرد.
قبل از ارسال الماس کوه نور به انگلیس توسط فرماندار هند، وزن الماس بیش از 191 قیراط بود، اما پس از آنكه ملكه انگلیس دستور داد برای بار دوم الماس توسط جواهر بارگاهش بریده شود، وزن آن به 108 قیراط كاهش یافت.
کوه نور، این الماس بحث برانگیز، در تاج ملکه الیزابت (ملکه مادر) در سال 1937 منبت کاری شد و از آن زمان به عنوان بخشی از جواهرات سلطنتی، از آن محافظت میشود. جالب است بدانید که برخی از هندیها معتقد بودند که الماس باید به آن کشور بازگردد، زیرا از ابتدا متعلق به هند بوده است.
از طرف دیگر، برخی دیگر از سرخپوستان الماس را به فال بد میگرفتند. دلیل آن این است که همه کسانی که به طریقی الماس را تصاحب کردهاند، کشته یا شکنجه شدهاند.
دلایل تاریخی مطرح شده توسط هندیها به شرح زیر است:
- کارنا، جنگجوی باستانی هندوستان و اولین مالک کوه نور کشته شد.
- راجا هند تاج و تخت خود را از دست داد.
- راجا مالوا از سلطنت برکنار شد.
- محمد شاه با از دست دادن کوه نور و جواهرات دیگر، توسط نادرشاه شکست خورد.
- سرانجام نادر شاه که کوه نور را به ایران آورد، کشته شد.
- شاه شجاع ابتدا تبعید شد و پس از مدت کوتاهی از بازگشت به کشورش کشته شد.
- گورگ سینگ، صاحب این الماس، مجبور به خوردن سم شد.
- ریجنت سینگ در هنگام ضیافت توسط یک تیر به ضرب گلوله کشته شد.
- دلیپ سینگ مغلوب انگلیسیها شد و گنجینه ارزشمند سلطنتی خود را از دست داد.
برخلاف سرخپوستان، انگلیسیها معتقد بودند که الماس فقط برای مردان و نه برای زنان فال بد است و به همین دلیل آنها الماس را روی تاج ملکه منبت کاری کردند.
مناطق امیدبخش برای اکتشاف الماس در ایران
در ایران کمربندهای افیولیتی (زمین شناسان معتقدند افیولیتها لایههایی از زیر اقیانوسها هستند که سرد شدهاند) وجود دارد که با توجه به اینکه این کمربندها جزء مناطق مستعد اکتشاف الماس هستند، این احتمال وجود دارد که بتوان در ایران معادن الماس کشف کرد.
در ایران، معادن بزرگ الماس در حجم و ظرفیت جهانی وجود ندارد و تا کنون اکتشاف گستردهای از معدن الماس در کشور دیده نشده است. گزارش شده است که ذراتی از الماس در استان سیستان و بلوچستان کشف شده که احتمال وجود معادن الماس در ایران را بیشتر کرده است. همچنین در منطقه کوه سفید سراوان و کوه سرخ در استان سیستان و بلوچستان به مقدار محدودی پودر الماس به همراه سنگهای قیمتی دیگر کشف شده است.
سازمان زمینشناسی کشور معتقد است که امکان کشف معادن بزرگ الماس در ایران با ظرفیت جهانی وجود ندارد. اما برخی از کارشناسان حوزه گوهر با توجه به مشابهت زمینهای منطقه با کشورهای همسایه مانند افغانستان که دارای منابع الماس هستند، احتمال وجود ذخایر الماس در ایران را رد نمیکنند و با دیده مثبت به آن مینگرند. آنها معتقدند با توجه به همسانی لایههای زمین در شرق ایران و افغانستان، امکان کشف ذخایر الماس در شرق ایران هم وجود دارد.
الماس یک گوهر گرانبها است که در طول تاریخ محبوب بشر بوده و تلاشهای زیادی برای کشف و استخراج آن کرده است به طوری که الماس به یک تجارت پرسود در دنیا تبدیل شده است. تاریخچه الماس به ما میگوید که انسانها در طول تاریخ اهمیت ویژهای به الماس داشتهاند و از آن برای محافظت از خود و درمان بیماریها استفاده میکردند.
امروزه الماس هم در صنعت و هم در جواهرسازی نقش بسیار پررنگی دارد و استفادههای زیادی از آن میشود. جهان دائماً در حال تغییر است، اما یک ثابت در تمام آشفتگیها و تحولات وجود دارد و آن اهمیت و ارزش الماس است. آنها از اوج و فرودهای اقتصادی، نوسانات ارزی، کاهش ارزش و تغییرات فرهنگ نسلی فراتر میروند و استحکام، زیبایی و دوام آنها با هیچ ماده طبیعی دیگری در کره زمین قابل مقایسه نیست.
آخرین محصولات فروشگاه تراث
انگشتر عقیق فرومد
انگشتر عقیق محتشم
انگشتر زمرد ثریا
دستبند پل هیر
انگشتر عقیق فروغ
تسبیح کشکول ظهیرالدوله
انگشتر توپاز سلطانی
انگشتر یاقوت یلدا